درس ، دانشگاه ، محل کار و مسئولیتهای خانه به هر حال هربار برای نوشتن بهانه ای جور میشد، شاید به ندرت دستم را به قلم میسپردم و چیزی روی صفحه کاغذ نقش میبست که هیچ وقت دایمی نبود با خودم میگفتم نوشتن برای زمان بازنشستگی است روزگاری که تنها درتراس خانه که چشم انداز زیبایی هم دارد بنشینم و لب تاپم و خیلی از کتابها کنار دستم باشد نه غم نان باشد و نه غم نانخور ، در آنروزها مینویسم. اما حالا یقین دارم که نوشتن قلم وکاغذ میخواهد و یک اراده قوی، همین و بس
یک تلنگر باعث حرکت من شد، دست به قلم شدم و شروع به تمرین کردم در کنار کتاب خواندن های همیشگیم نوشتن، ولو به میزان اندک در برنامه کاریم گنجاندم حالا دلم میخوا هد به عوامل ننوشتنم بپردازم شاید این مشکل خیلی ها باشد.
حالا وقت نوشتن نیست.
مدت زمان طولانی فکر میکردم مسئولیتهایی که دارم اجازه نمیدهد به نوشتن فکر کنم و برایش وقت بگذارم ، با خودم فکر میکردم که نویسنده نباید هیچ دغدغه ای داشته باشد تنها دغدغه نویسنده باید خواندن و نوشتن باشد.
بعدها فهمیدم تمام روزهایی را که این طرز فکر را داشتهام تباه کردهام و با نویسندههایی آشنا شدم که تنها شغل آنها نویسندگی نبود دو یا چند شغل و مسئولیت را موازی پیشبرده و کنترل کردهاند.
برای نوشتن باید دلخوش داشت.
زندگی شخصی من مملو از دردسر بود. درس و دانشگاه و کار مسئولیت خانه داری همینطور مراقبت از دو بیمار، وقتی آزاد برایم باقی نمیگذاشت و اگر هم بود ترجیح میدادم در این زمانها استراحت کنم منظور از استراحت خوابیدن نبود دیدن سریال های آبکی و اینستاگردی ، بعدها تصمیم گرفتم این زمان را بهتر مدیریت کنم از پای تلویزیون برخاستم و اینترنت را هم خاموش کردم حالا در همان زمان یکساعته تلویزیون، مینویسم و خواندن هایم را نیز در بین کارها گنجاندهام مثلا زمان آشپزی یا وقت مراجعت به خانه و در تاکسی
همیشه فکر میکردم نویسنده ها کسانی هستند که فقط مشکلات دیگران را میشنوند و آنها را داستان میکنند با خودم میگفتم نویسنده ها آدمها ی مستعدی بوده اند که لای پر قو بزرگ شده اند. و مثل من مسئولیتهای متعدد ندارند.
نوشتن آسان است اما ترس از انتشار دارم .
ترسیدن از انتشار، یعنی از بازخوردهایی که ممکن است برای نوشتههایتان دریافت کنید میترسید. این یعنی ترسیدن از نظر مخاطب ، صد البته که نظر خوانندگان برای یک نویسنده حائز اهمیت است اما نمیتوان همه مردم و همه سلایق را راضی نگهداشت بسیاری از نویسندگان بزرگی در دنیا هستند که قلمشان برای بعضی از مخاطبانشان شیوا نیست. پس نترسید و منتشر کنید یقینبدانید هر روز که میگذرد در این راه حرفهای تر میشوید.
برای نوشتن ایده ندارم.
شاید در ابتدای راه نوشتن فکر کنید که ایده ای ندارم و درباره چه موضوعی بنویسم پیشنهادی دارم به قول استاد ارجمندم آقای کلانتری در مورد همین مشکل بنویسید” من یک نویسنده تازه کار هستم که ایده ای برای نوشتن ندارم و ماجرا و قصه خودتان را تعریف کنید” گاهی اوقات لازم است قلم به دست بگیرد و شروع کنید از هر دری بنویسید بالاخره یک جایی در این نوشتن ها متن شما جهت میگیرد و سمتوسویش مشخص میشود.
روزانه نویسی و خاطره نویسی هم میتواند ایده خوبی باشد گاهی بعضی خاطرات چنان در ذهنتان نقش بسته که میتوانید آنرا مثل یک فیلم سینمایی تعریف کنید. پس اینکار را روی کاغذ انجام دهید نتیجه ان شگفتانگیز خواهد بود .
شاید نوشته های من هیچ مخاطبی نداشته باشد.
قریب به یقین این نگرانی دامنگیر همه شدهاست همه نگران عرضه محصولات، تواناییهاو …خود هستند نقاشی که تابلوهایش را عرضه میکنند موسیقدان ، آهنگساز ، کارخانه دار و تولید کننده همه این نگرانی را دارند اما شما زمانی برنده خواهید بود که بر این ترس غلبه کنید حتی اگر بارها عدم پذیرش مخاطبانتان را تجربه کنید بالاخره یا شما به سلیقه آنها پی میبرید یا کسی پیدا میشود که سلیقه ای همسوی شما دارد.
نمیتوانم نوشته هایم را چاپ کنم.
خب، این فکر دایم من بود کتاب من چاپ نخواهد شد چون من پولدار نیستم نخواهم توانست هزینه های چاپ کتاب را بپردازم و اگر هم ناشری پیدا شود حتما منافع زیادی را برای خود میخواهد.
البته این را بگویم هنوز کتابی چاپ نکرده ام اما حداقل در این زمینه چند باری پرس و جو کرده ام چاپ کتاب موضوع خیلی پیچیده ای نیست که نتوانید از پس آن بر بیایید ضمن اینکه راه حلهای زیادی برای انتشار وجود دارد و حتما لزومی ندارد در ابتدای راه کتاب کاغذی منتشر کنید. برای آشنایی با این راه حلها ادامه مقاله را بخوانیدhttps://iranpaper.ir/blog/book-publication/در این لینک مراحل چاپ کتاب و موسسات برتر نشر معرفی شده است.
اینستاگرام محلی برای نوشتن
میتوانید یک صفحه اینستاگرام داشته باشید و مطالب خود را در ان انتشار دهید ولی باید بدانید که در این فضا باید همه چیز را کوتاه و خلاصه بگویید اینستاگرام یک پلتفرم تصویر محور است و شما بیشتر از چند صد کلمه نمیتوانید در آن بنویسید.
وبلاگ نویسی
برای نوشتن در وبلاگ یا اینستاگرام نیازی نیست شما نویسنده حرفهای باشید اصلا پیشنهاد میکنم حرفه ای شدن را به عنوان یک هدف کوتاه مدت دور بیاندازید. اما اگر به نوشتن علاقهمندید حتما بنویسید. همه این نوشتنها را قدمی به سمت حرفهای شدن بدانید.
وبلاگها گاها به صورت رایگان یا خیلی ارزان قابل دسترس هستند حتی میتوانید از وبلاگ مثل دفترچه خاطرات و دلنوشته استفاده نمایید و مطالب خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
نوشتن در سایت
اگر میخواهید کار را جدیتر دنبال کنید میتوانید با تهیه دومین و هاست ارزان یک سایت راهاندازی کنید. موضوعی که باید به آن توجه کنید ایناست که پستهای رسانه خود را مرتب در بازه های کوتاه بروز نمایید. اگر این بازه ها خیلی طولانی باشد طبیعتا کاربر اینترنت بعداز یکی دوبار سرکشی وقتی با سایتی که مطالب قدیمی دارد برمیخورد از سرکشی به سایت شما خسته میشود.
در تمام این فضاها شما علاوه بر نوشتن امکان انتشار مطالب خود را هم دارید و بعدها میتوانید به انتشار کاغذی هم فکر کنید.
کلام آخر اینکه برای نوشتن دنبال بهانه باشید نه ننوشتن، منظورم این است که اگر علاقه ای به نوشتن دارید ایده برای نوشتن زیاد است حتی همان روزمرگی های هر روزمان.
دغدغه های یک نویسنده”تیتیر انتخابی من”
متن جالب و نشان دهنده خود اگاهی نویسنده .
لایک داری ادیتش میکنم
بسیار عالی موفق باشی
سلام از اینکه وقت گذاشتید و مطالب سایت را خواندیدبسیار بسیار متشکرم
امیدوارم مطالب مفید بوده باشد