اشتیاق من برای خواندن حرامزاده استانبول زمانی زیاد شد که برای اولین بار شنیدم این کتاب در ایران ممنوع شده است دقیقا این اولین باری بود که من نام این کتاب را میشنیدم اما کرم کتاب فعال درونم باعث شد دنبال این کتاب بیفتم و قیمتهای نجومی روبرو شوم به هر حال کتاب ممنوع الانتشار شده بود و به هر زحمتی بود کتاب را باید تهیه میکردم
درباره داستان
داستان باروایت یک دختر جوان مستقل، قوی , و هنجارشکن است که دنبال ریشه های خود میگردد آسیه با مادر ، مادر بزرگ و سه خاله خود در یک خانه قدیمی زندگی میکند آسیه و آرمانوش محورهای اصلی این داستان هستند آرمانوش دختری ارمنی آمریکایی است که مادر بزرگش به نام رز یک ارمنی اهل ترکیه بوده است که از کشتار ارمنیان توسط ترکها جان سالم به در برده و تنها بازمانده خانوادهاش است رز نه تنها نماد مقاومت و پایداری است بلکه سینهاش پر از کینه از ترکها و همینطور داستانهای غمبار آن دوره است
پدر آرمانوش یک ارمنی آمریکایی است که با مادرش ازدواج کرده و در حال حاضر آرمانوش با مادرش و همسر ترک او زندگی میکند
آرمانوش برای یافتن ریشه های خود و همینطور یافتن خانه قدیمی رز به ترکیه می آید و به علت پیوند خانوادگی که دارند مهمان آسیه میشود – آرمانوش دختر خوانده تنها دایی آسیه است که در آمریکا زندگی میکند-در ادامه داستان مشخص میشود که آسیه و آرمانوش با هم خواهر سببی هستند
داستان روایت جهانبینی 4 نسل از زنان است است ، روایتهای این داستان درمورد خانواده کازانجی و خانواده چخماخیان است خانواده کازانچی یک خانواده ترک است که آسیه به عنوان نوه در آن حضور دارد و در واقع حرمزاده قصه اوست خانواده کازانچی با خانواده چخماخیان ارتباط دیرینه ای دارند ارتباطی که با نسل کشی ارامنه در ترکیه گسسته و با ازدواج پسر کازانچی و عروس سابق چخماخیان دوباره شروع میشود آرمانوش و آسیه در این قصه میخواهند بیشتر در مورد هویت و گذشته خود بدانند
این کتاب توسط الیف شافاک به زبان انگلیسی نوشته شد و در سال 2006 توسط ویکینگ ادالت منتشر شد
شافاک در این کتاب شجاعانه به نسل کشی ارامنه توسط ترکها اشاره کرده است بنابراین بعد از انتشار کتاب توسط دادگاهی به جرم اهانت به ترکها به دادگاه فرخوانده شد اما به دلیل ناکافی بودن مدارک ، تبرئه شد اما در انتهای همان سال نویسنده، ناشر و مترجم دوباره دادگاهی شدند که مجددا تبرئه و پرونده بسته شد
الیف شافاک با نوشتن این کتاب ،به اشتباهات نسلهای پیشین ترک گه البته در همه جای دنیا رخ میدهد اشاره کرده است و شاید میخواسته به نوعی از همه هموطنان ارمنی اش که دراین نسل کشی آسیب دیده اند دلجویی کند همینطور برای هموطنان ترکش که دچار فراموشی و انکار جمعی شده اند یک تلنگر باشد
در کتاب حرامزاده استانبولی از زبان بارون باغداساریان میخوانیم : بعضی از ارمنیهای در تبعید نمیخواهند که ترکها نسل کشی را به رسمیت بشناسند. اگر این کار را بکنند، زیرپایمان را خالی کردهاند و ریسمانی که محکم ما را به هم پیوند زده از دستمان می گیرند.
اینطور تا حال ترک ها با کمال جدیت اعمال جنایت کارانهیشان را انکار کردهاند و ما با کمال جدیت نقش قربانی را بازی کردهایم .
درباره کتاب
نویسنده الیف شافاک
مترجم: گلناز غبرایی
سال انتشار 2006 میلادی و 1397 شمسی
تعداد صفحات 368
روشهای تهیه کتاب
به نظر نمیرسد بتوانید این کتاب را در کتاب فروشی و یا اپلیکیشن های کتابخوان بیابید با این حال چنانچه علاقهمند هستید با سرچ روی گوگل میتوانید سایتهایی که کتاب را عرضه میکنند بیابید
پاره هایی از کتاب
“انکار گذشته ما انکار خودمان است. اگر بخواهیم به جلو برویم باید با تاریخ خود هر چقدر هم دردناک باشد مقابله کنیم.”
“عشق نیرویی است که می تواند حتی بر عمیق ترین زخم ها و تاریک ترین رازها غلبه کند.”
“هویت یک جستجوی بی پایان است، سفری بدون مقصد.”
“حقیقت چیز قدرتمندی است، اما می تواند خطرناک نیز باشد. ما باید یاد بگیریم که با دقت با آن رفتار کنیم.”