یکی دیگر از آثار خواندنی الیف شافاک، این کتاب بعد از کتاب ملت عشق بدستم رسید و طبیعتا من به خاطر سابقه ای که از خواندن کتاب ملت عشق داشتم این کتاب را نیز خواندم گمان میکنم کتاب ملت عشق متوقعم کرده بود چون سه دختر حوا با اینکه کتاب خوبی و پخته ای بود با اینحال مرا راضی نکرد
اما با این وجود توصیه میکنم این کتاب را بخوانید کتاب اصلا ضعیف نبود من این کتاب را سه بار خوانده ام و حالا میخواهم آن را برای خوانندگان عزیز معرفی کنم حسن معرفی کتاب این است که نویسنده مجبور است دوباره به سراغ کتاب برود
اطلاعاتی در مورد کتاب:
نویسنده الیف شافاک
سال انتشار 2016
ناشر: نشر نیماژ
مترجم: صابر حسینی
نکته: این کتاب توسط مترجمین دیگر و همینطور انتشارات دیگر مثل نشر نون منتشر شده است
درباره داستان
در مورد سه دختری از خاورمیانه است که هرسه در دانشگاه آکسفورد تحصیل میکنند و در آنجا با هم آشنا میشوند هر سه این دخترها به بحث فلسفه و دین علاقه مندند قهرمان قصه ما دختری به نام پریperi از استانبول که با اعتقادات مذهبی متناقض بزرگ شده است پدر مردی مهربان و شاعر مسلک و بیدین و مادر زنی بسیار مومن و معتقد ،
هرچند از نظر روحی گرایش پری به پدر بیشتر است اما در میانه کشمکشهای مادر و پدرش مانده و گم شده است نمیداند باید کدام راه را انتخاب کند
شیرین دختری ایرانی با خانواده ای که از ایران مهاجرت کرده است دختری جذاب و جوان و همینطور ماجرا جو، دغدغه اصلی شیرین شاید دین نباشد بیشتر از هرجیز او عاشق استاد فلسفه شده است استادی که کلاسهای عشق و دین را به صورت آزاد برگزار میکند
سومین دختر حوا، دختری است به نام مونا ، دختری مصری آمریکایی که بسیار مذهبی و معتقد است و سفت و سخت به اعتقاداتش چسبیده است هرسه اینها ابتدا در خوابگاه دانشکده با هم آشنا میشوند شیرین در اتاق کناری پری زندگی میکند و گاه و بیگاه وسط اتاق پری ظاهر میشود حتی برای چشن کریسمس پری را به خانه شان دعوت میکند اما پری در دانشگاه میماند وشب کریسمس مهمان پروفسور آزور میشود همان استاد دین و فلسفه
داستان از جایی شروع میشود که پری که حالا زن میانسالی است و در استانبول زندگی میکند گرفتار یک کیف قاپی میشود اما کوتاه نمیآید ماشین را در وسط ترافیک رها میکند و درتعقیب بیخانمان کیف قاپ وارد کوچه های تنگ و تاریک استانبول میشود در نهایت کیفش را با یک عکس بیرون زده می یابد عکس شیرین، پری، مونا و پروفسور آزور و همین عکس پری را به گذشته میبرد در ادامه داستان پری در جمع دوستان همسرش حضور دارد و دائما ذهنش به گذشته ، دوستانش و داستان عشق ناکامش به پروفسور پر میکشد
منا، شیرین و پری سه دوستی بودند که در مورد اسلام، زن و موارد دیگر بحث میکردند در ادامه داستان هرسه دخترا با هم زندگی میکنند و هریک شیوه خود را برای زندگی دارد اما دغدغه هر سه آنها یکی است
این داستان در استانبول اتفاق میافتد سرزمینی که میکوشد اروپایی باشد در این جامعه سبک زندگی هر روز با چالش های جدید روبروست و آدمها به روش های مختلفی زندگی میکنند این جامعه و بیشتر جوامع شرق با این مشکل روبرو هستند، زیستی سنتی که حالا با شرایط مدرنیته دست و پنجه نرم میکند
پری میان عشق و باورهایی که داشت و آموخته بود قرار گرفته است و نمیداند درست و غلط کدام است، سئوالات زیادی داشت و دارد سئوالاتی که تصور میکرد آشنایی و درک مفهوم عشق شاید پاسخ آنها باشد
روشهای تهیه کتاب
- اپلیکیشن طاقجه
- اپلیکیشن کتابخوان فیدیبو
- سایر اپلیکیشن های کتابخوان
- کتابفرشی های سراسر ایران
ضمنا از نسخه صوتی این کتاب نیز میتوانید استفاده نمایید
پاره هایی از کتاب
- هرچقدر انسان در مورد موضوعی اطلاعات کمتری داشته باشه، به همون اندازه احساسیتر میشه.»
- انگار «رَب» هزاران تکهٔ رنگارنگ دارد. اگر از بعضیها بپرسی میگویند: رَب، سرشار از عشق، مهربانی و رحمت است و اگر از بعضی دیگر بپرسی میگویند: خشمگین، دور از دسترس و قهار است. بهنظر من خدا مثل لِگوست. انگار هر کسی آن را مطابق با فکر و سلیقهٔ خودش میسازد
- «بنویس و پاک کن. ایمان و شک. جوابها و سؤالها. هم به دانش اهمیت بده، هم دانستههایت رو مورد نقد قرار بده. هیچوقت برای مدتی طولانی، یک جا نمون. تو این دنیا، به جای نام و نشونیت، تنها جای پات بمونه. ابن عربی گفته: طریقت ما «کاروان عشق» است. آن کاروان به هر طرف که برود، ما هم به دنبالش روان میشویم. ساکن نشو. ریشه ندوان. فکر نکن به مقصودت رسیدی. به هیچ گروه، جمعیت و قبیلهای وابسته نباش. همهٔ اونها تو رو به اشتباه میندازن؛ سردرگمت میکنن. تو تنها نباش. نرسیدن مهم نیست، مهم رفتنه.».
- «بافضیلتترین عملی که انسان میتواند انجام دهد، آموختنی است که به هدف فهمیدن انجام میشود، زیرا فهمیدن به معنی آزادمنش شدن است.»