منطق

منطق

 وقتی آمد کنار دستم نشست. بدنم به لرزه افتاد. انگار سرمای بیرون را با خودش اورده بود زیر پالتو گل و گشادش که چهار پاره استخوان را پوشانده بود میلرزید هنوز دستهایش را به هم میمالید که صورتش را نگاه

پرستار

پرستار

 با صدای بلند، عطسه ای کرد انگار که تازه، خواب از سرش پریده باشد بیشتر از یکماه بود که کم خوابی داشت و نمیدانست کی و کجا باید این کم خوابی را جبران کند  شب و روزش را به هم

عذاب

عذاب

پشت میزش رو به خیابان نشسته بود دست و دلش به کار نمی‌رفت به آدمهای در حال رفت و آمد نگاه می‌کرد به اینکه خون چند نفر از این آدمها به پایش نوشته خواهد شد از خودش هراس داشت  اصلا

چالش

چالش

دوستم به موبایلم زنگ زد و یا صدایی که استرس و هیجان از آن میبارید گفت:  الو … الو، کمک و… دقیقا بعد از ادای این کلمه بود که گوشی قطع شد  چند بار در گوشی فریاد کشیدم و نامش

هراس

هراس

آرزو در یک خانواده خوب ، در یک شهر خوب و در یک کشور خوب بدنیا آمده بود اما او قدر هیچ چیز را نمی‌دانست. مثلا قدر همین موهبتهایی که خدا به او داده بود. نمی‌توانست بفهمد وقتی مرد همسایه،

معرفی کتاب ملت عشق

معرفی کتاب ملت عشق

قفسه‌های ی کتاب‌فروشی را یکی‌یکی زیرو‌رو میکردم تا شاید کتابی که مد نظرم باشد به چشمم بیاید حتی نمیدانستم دنبال چه کتابی میگرددم کتابهایی که نامشان جلب توجه میکردم ورق میزدم و چون نظرم را جلب نکرده بود کنار می‌گذاشتم

9 کاری که باید انجام دهید تا در بحرانها آسیب نبینید.

9 کاری که باید انجام دهید تا در بحرانها آسیب نبینید.

ممکن است شما در اداره امور زندگی و شغلیتان بسیار مقتدرانه و منظم عمل کنید  اما آیا تا به حال عملکرد خود را در زمان بحران سنجیده‌اید. بحران همان اتفاقی است که روال زندگی طبیعی شما به هم می‌ریزد مثلا

مشکلات یافتن ایده و 5 روش برای دستیابی به آن

مشکلات یافتن ایده و 5 روش برای دستیابی به آن

به قولی، قلم در دست می‌گیرم و روی کاغذ سفید مکث می‌کنم، می‌خواهم بنویسم، اما در چه موردی نمی‌دانم. این مشکلی است که هر از چند گاه گریبان مرا می‌گیرد. معمولا برای فرار از این موقعیت، راهکارهایی دارم که برای