یک ماهی میشدکه پاییز آمده و خود را مهمان شهرمان کرده بود سر و صدای بیرون ازخانه بیدارم کرد و در رختخواب غلت میخوردم برخاستم و از تراس کوچه را نگاه کردم پیرزن همسایه که زنی متمول و تنها بود
6 دلیلی که باید آزاد نویسی کنید
خاطرم هست دو سال پیش که در کلاسهای نویسندگی خلاق ثبت نام کرده بودم و کلاسها به صورت غیر حضوری برگزار شده بود یکی از رئوس درسیمان که هر هفته اشاره ای حتی کوچک به آن میشد آزاد نویسی بود
راهکارهایی برای تمرین موثر در نوشتن
اصولا هر کاری که نوعی مهارت محسوب میشود باید تمرین و ممارست در آن باشد اما تمرین موثر شما میتوانید ساعتهای زیادی را به تمرین در زمینه ای بپردازید اما اگر آن تمرین از روی آگاهی و مطالعه نباشد دستاوردی
تقدیر
عکس کهنه و پوسیده را درنور گرفت ورق کاهی جلوی چشمانش به رقص آمده بود تکانهای شدید دستش هوا را شکاف میداد انگار لرزش مچ به همه دست و بدنش سرایت کرده بود دستش را روی میز گذاشت عکس کاهی
اعدام
بیرمق بود هر لحظه به خودش نهیب میزد بس کن پسر ، خودتو نباز اما انگار نمیتوانست قدم از قدم بردارد دمپاییهای کهنه قهوه ای به پایش بزرگ میزد و بلوز و شلوار طوسی گلدارش به تنش زار میزد همیشه
مادربزرگ
به دسرهایش مشهور بود و به عشقش به سیاهی قرمه سبزی این خورش را با رنگ دیگری دوست نداشت ، همیشه خورشت را از شب قبل بار میگذاشت انهم روی چراغ والر و خورشت آرام آرام یک شبانه روز میپخت
پرواز
درست در لحظه ای که داشتم عکس میگرفتم بمب منفجر شد عکس چاپ شد حتی روزنامهها هم آنرا چاپ کردند . نمیدانم چه چیز قشنگ و خاصی در این عکس بود هیچ وقت عکس را نگاه نکردم و هیچ وقت
آشنا
در دلم گفتم چقدر آشناست صورتش را با چادر پوشانده بود و خیلی حرف نمیزد از دماغی که از چادر بیرون بود حس کردم قبلا او را دیده ام، اما کجا نمیدانم .اندام ترکه ای و نازکش را زیر چادر
زن ، تاریخ، آزادی
تاریخچه پیدایش انسان به میلیونها سال پیش باز میگردد پیدا نیست ملیونها سال پیش بشر به فکر استقلال و … بوده است یا خیر ؟ انسانهای اولیه شکارگر بودهاند نیمی از سال را دنبال شکار میگشتند و بعد از تهیه
بهار عربی
صدای همهمه و پچ پچ همسایه ها خواب را بر او حرام کرد به پهلوی چپ خزید و پیراهن نیمدارش که حالا بالای کمر جمع شده بود پایین کشید و لحاف سنگین راروی خود مرتب کرد هرچند ملحفه های لحاف