با صدای شکسته شدن شیشه از خواب پریدم آفتاب خودش را تا وسط اتاق خواب کشیده بود و گرد روی آینه را طلایی کرده بود خیال کردم زلزله بوده اما همه چیز سر جایش بود حتی حباب لاغر وسط سقف
شوخی….
از صبح که از خواب بیدار شده بود دنیا دور سرش میچرخید هیچ حس و حال نداشت یکهفته ای بود که هر چه میخورد بالا میآورد قهوه تلخی نوشید و سیگارش را توی بالکن به هوا فرستاد این هفته پایش
عشق
چگونه دریابیم عشقمان واقعی است ؟ تشخیص عشق غیر واقعی با 5 روش علت اصلی نگارش این مقاله روز 25 بهمن بود روزی که باید به دکتر مراجعه میکردم اما سیل جوانانی که در خیابان به دیدار معشوقشان آمده بودند
غافلگیری
نمیتوانم تشخیص دهم که این زنگ خانه است یا زنگ موبایل ، شاید اصلا زنگ ساعت باشد که میخواهد هر طور شده من را از رختخواب بیرون بکشد اصلا بیخیال هرچیزی که میخواهد باشد ، من به تختم سفت چسبیده
غفلت
پاهایم تا همین یکماه پیش همراهان خوبی برای من بودند. از بس پیاده روی میکردم. پایه ثابت همه پیاده روی ها یم سمیه بود قبل از اینکه با سمیه آشنا شوم ورزشکار بودم دان یک کاراته را داشتم و همیشه
گلفروشی
در گل فروشی را باز کردم و رفتم تو . همیشه حال و هوای گل فروشی و عطری که که در این مکان جریان داشت حالم را خوب میکرد دخترک ساده ای که چند ماهی بود درگلفروشی کار میکرد کتاب
تولد
چشمش به صفحه سیاه شده گوشی خیره مانده بود صفحه را روشن کرد و دوباره پیام را خواند هیچ سر در نمیآورد حتما این یک شوخی بود لرزان شماره اش را گرفت آرزو میکرد صدای زیبا و طنازش دوباره در
معجزه
هوا بس ناجوانمردانه سرد است آی، پاهای لاغرم از دهانه گشاد شورتک کهنه ام آویزان است مستاصل ایستاده و لنگه در را بروی صاحبخانهام بسته نگه داشتهام بیشتر همسایه ها از طبقات بالا و پایین روی راه پله جمع شده
زن استقلال آزادی
ابتدای سال 1400 در سمپوزیوم توسعه فردی شرکت کردم یکی از تکالیفمان نوشتن مقاله بود هر کسی موضوعی انتخاب کرد و من تصمیم گرفتم در مورد استقلال زنان بنویسم چند مقاله و کتاب تهیه کردم ومطلب خواندم اما نمیتوانستم چیزی
دخالت
الهی دستش بشکنه این صدای رویا است که از راه پله بالا میاید دوباره با شوهرش دعوا کرده اند اما انگار این بار جدی است چرخهای چمدانش سنگینش را روی زمین میغلطاند و روی پله ها میکشد اشک همه صورتش