قیمت

قیمت

زیر درخت کنار مسجد نشسته  بودم و خواهر و برادرهایم در حیاط مسجد بازی میکردند و دور هم میدویدند مانده بودم چطور بدون اینکه غذایی خورده باشیم نیروی راه رفتن دارند سه روز بود که هیچ غذای حسابی نخورده بودیم

غافلگیری

غافلگیری

 نمی‌توانم تشخیص دهم که این زنگ خانه است یا زنگ موبایل ، شاید اصلا زنگ ساعت باشد که می‌خواهد هر طور شده من را از رختخواب بیرون بکشد اصلا بیخیال هرچیزی که می‌خواهد باشد ، من به تختم سفت چسبیده

معجزه

معجزه

هوا بس ناجوانمردانه سرد است آی، پاهای لاغرم از دهانه گشاد شورتک کهنه ام آویزان است مستاصل ایستاده و لنگه در را بروی صاحبخانه‌ام بسته نگه داشته‌ام بیشتر همسایه ها از طبقات بالا و پایین روی راه پله جمع شده