معرفی کتاب

معرفی کتاب

دختری که رهایش کردی جنگ یکی از بزرگترین تراژدی های دنیای ماست و جنگ جهانی  اول، یکی از آنها ،حالا که نزدیک صد سال است که از این جنگ می‌گذرد هنوز خواندن و یا تماشای روایت هایی در مورد جنگ

ابهام

ابهام

یک ماهی می‌شدکه پاییز آمده و خود را مهمان شهرمان کرده بود  سر و صدای بیرون ازخانه بیدارم کرد و در رختخواب غلت میخوردم برخاستم و از تراس کوچه را نگاه کردم پیرزن همسایه که  زنی متمول و تنها بود

مادربزرگ

مادربزرگ

به دسرهایش مشهور بود و به عشقش به سیاهی قرمه سبزی این خورش را با رنگ دیگری دوست نداشت ، همیشه خورشت را از شب قبل بار می‌گذاشت انهم روی چراغ والر و خورشت آرام آرام یک شبانه روز می‌پخت

پرواز

پرواز

درست در لحظه ای که داشتم عکس می‌گرفتم بمب منفجر شد  عکس چاپ شد حتی روزنامه‌ها هم آنرا چاپ کردند . نمی‌دانم چه چیز قشنگ و خاصی در این عکس بود  هیچ وقت عکس را نگاه نکردم و هیچ وقت