کتاب عادت می‌کنیم توسط نویسنده ارمنی تبار ایرانی زویا پیرزاد نگاشته شده است این کتاب بعد از اثر موفق چراغها را من خاموش می‌کنم خانم پیرزاد، نوشته و روانه بازار شد و استقبال خوبی از آن صورت گرفت این کتاب علاوه بر اینکه به زبان فرانسه ترجمه گردید بلکه در ایران نیز هفتاد بار تجدید چاپ گردید  این کتاب در مورد سه نسل از زنهایی ایرانی صحبت میکند زنهای که دست روزگار آنان را هم‌دوره  کرده و کنار هم گذاشته  مادر ، دختر و نوه

 شخصیتهای این داستان بیشتر زن هستند ظاهران زن در داستانهای خانم پیرزاد ، نقش محوری دارد

ماه منیر:

  مادر آرزو و مادر بزرگ آیه میباشد ماه منیر زنی اشراف زاده و همچنان درگیر ریشه های اشرافی و در بند تجملات میباشد بعد از مرگ پدر آرزو که صاحب یک بنگاه معاملات املاک بود آرزو همراه آیه با ماه منیر زندگی می‌کنند

آرزو :

 قهرمان داستان  است زنی که در میان دو نسل متوقع قرار دارد ماه منیر با همان ولخرجی های اشرافی خود  و آیه نوجوانی پر ادعا، آرزو زنی خود ساخته و مستقل است پس از مرگ پدر تمامی هزینه های زندگی و حتی دیون پدر بر روی شانه های او بوده است گرچه آرزو در حیطه حرفه خود زنی موفق است اما درون خانواده زنی شکست خورده است زنی که حتی برای ازدواج او بزرگترها تصمیم گرفتند  ازدواجی که ناموفق بود و حالا در میان مسئولیتهای زندگی خودش مادر و دخترش، به تنها کسی که نمی‌اندیشد خودش و خواستهایش است

آیه: دختر آرزو صارم که نتیجه  ازدواج ناموفق او با پسرخاله است در ادامه داستان آیه میل بازگشت با اروپا و زندگی نزد پدر دارد

عادت میکنیم داستان روایتهای کوچک و روزمره همه زنان است اتفاقات کوچکی که در عین عادت شدن به زیبایی داستان افزوده است روایتهایی مثل عادت ماهانه ترس از سفیدی مو ترس از چروک پوست و از دست دادن شادابی ، همه روایتهایی ساده و روزمره ای که نویسنده زیردستی مثل خانم پیرزاد می‌تواند برای زیبایی داستانش از آن بهره بگیرد در ادامه داستان میبینیم که ورود شخصیت تازه به داستان ، آرزو را در موقعیتی قرار میگیرد که بالاخره به خودش و زندگی که در آن قربانی توقعات دیگرن بوده ، نگاه دیگری بیاندازد و مسیر تازه ای را انتخاب کندمسیری که در آن خواسته های قلبی آرزو مهم باشد نه رضایت دیگران

خودمانی بون داستان شاید خیلی مصطلح نباشد اما همه چالش ها و دغدغه های قهرمان داستان آشنا بودند ، مواردی که ما زنها همیشه در آینه از خود میپرسیم و یا در طول روز با آن مواجهیم

اطلاعات کتاب

نام کتاب: عادت میکنیم

نویسنده: زویا پیرزاد

تاریخ انتشار : تیر1383

تعداد صفحات 272

انتشارات:  نشر مرکز

روشهای تهیه کتاب

کتابخوان فیدیبو

کتابخوان طاقچه

 فروشگاهای کتاب

نسخه صوتی این کتاب با صدای دلنشین خانم معتمد آریا در بازار موجود است

پاره ای از کتاب

آرزو دوباره به تابلو نگاه کرد. کنار حوضِ آبی، لکهٔ سبز و سرخی بود که اگر از دور نگاه می‌کردی، بتهٔ سبزی می‌دیدی با گل‌های سرخ. اگر می‌رفتی از خیلی جلو نگاه می‌کردی، فقط لکه‌های سرخ و سبز می‌دیدی. به خودش گفت «شاید باید به زندگی از دور نگاه کنی. از خیلی جلو فقط لکه می‌بینی.»

می‌خوام آزاد باشم و یکی مدام مواظبم نباشه که خوردی؟ رفتی؟ آمدی؟ این کار رو بکن! اون کار رو نکن! می‌خوام به قول فروغ خودم سرم بخوره به سنگ که بشکنه یا نشکنه. که دردم بیاد یا دردم نیاد.

معرفی کتاب عادت می‌کنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *